در شهر کوچک و فقیر تایسون امپراتوری پارتویا، پسری به نام سندباد از یک سرباز کهنه کار به نام بدر و همسر مهربانش اسرا به دنیا می آید. تولد او نور درخشانی را در روح ایجاد می کند، یک اعلامیه منحصر به فرد برای کسانی که در خط مقدم قدرت های جادویی هستند: "فرزند سرنوشت" اینجاست. اگرچه کشور سندباد به دلیل بی ثباتی اقتصادی و اثرات جنگ تضعیف شده است، اما او زندگی شادی را سپری می کند تا اینکه ورود مردی عجیب دنیای آرام او را در هم می شکند و به زودی تراژدی رخ می دهد. سال ها بعد، ساختمان های مرموز به نام "سیاه چاله" در سراسر جهان ساخته می شود. شایعه شده که این سیاهچاله ها حاوی قدرت و گنج هستند، توجه ماجراجویان و ارتش ها را به خود جلب می کنند، تا به امروز هیچ کس برنگشته است. اکنون سندباد 14 ساله است و به پسری جذاب و با استعداد تبدیل شده است. سندباد با الهام از وقایع دوران کودکی و سخنان پدرش، مشتاق است تا دنیای فراتر از روستای خود را کشف کند. سرنوشت سندباد را به ملاقات مسافری مرموز به نام یونان سوق می دهد. یونان تحت تأثیر داستان سندباد و جاه طلبی او، او را به سیاه چاله ای می برد که ادعا می کند می تواند سندباد را به اهدافش برساند: «قدرت یک پادشاه». Magi: Sinbad the New Booken داستان حماسی زندگی اولیه سندباد را در سفر به سراسر جهان بیان می کند و مهارت ها و نفوذ خود را بهبود می بخشد و در عین حال متحدان و قدرت را برای تبدیل شدن به پادشاه هفت دریا جمع می کند.