ایساکو هرگز نمی خواست نوه یک رئیس یاکوزا باشد، اما وقتی پدر و مادرش در پنج سالگی در یک تصادف رانندگی از دنیا رفتند، پدربزرگ مافیایی اش او را پذیرفت و او را به عنوان عضوی از خانواده بزرگ کرد. ایساکو پس از سال ها طرد شدن توسط همکلاسی هایش به دلیل روابط خانوادگی، بالاخره آماده می شود تا دبیرستان را شروع کند، یک زندگی عادی داشته باشد و شاید حتی عاشق شود... تا زمانی که خدمتکار وفادار و فداکار خانواده می شود. محافظ ایساکو، اتو کیا. در 26 سالگی با او وارد دبیرستان می شود و قسم می خورد که تحت هر شرایطی از او محافظت کند! حالا او باید با نوعی ناجی تندخو و اسلحهباز مقابله کند و همچنین به دبیرستان برود؟ این خانم جوان باید چه کار کند؟!