«تاکرو اویاما» یک جوان عادی است که هنوز ذهنش منحرف نشده است، او پذیرفت و به مدرسه ای رفت که نمی شناسد، جایی که در آن جنگ و جادو استفاده می شود. در روز اول، او سه سال بعد با هاروکو آمایا باز میگردد: دوست و همسایه قدیمی، ایناهو کوشایا: دختری که گفت نامزد کرده است و کوداما هیمهگامی، دختری بلوند که میخواهد تاکی اویاما را بکشد. پیدا کردن این سه نفر در بین آن همه دختر تنها چیزی بود که انتظارش را نداشتم و نمی خواستم اتفاق بیفتد. در هر صورت به آنها گفته شد که در هنگام استفاده از عصا یا سلاح برای استفاده از توانایی جادویی خود کلمه "انجام شد" را بگویید...