در آینده ای دور، انسان ها به دنیای زیرزمینی عمیقی به نام هزارتو رانده شدند و شانه به شانه زندگی می کردند. Labyrinth چندین مستعمره با محیط های خشن دارد، مانند یکی که دمای فوق العاده بالایی دارد، در حالی که دیگری پر از طلا و نقره است. در میان آنها، در یک مستعمره پینیین، یک دختر نه ساله کنجکاو به نام Memempuu و پدرش Gaganbar زندگی می کنند. آنها به عنوان "کارگران" که به دنبال زنده ماندن هستند، با کمترین حرفه زندگی می کنند: سوار بر روبات برای حفاری مواد معدنی. یک روز، مممپو به گاگانبار، بازرس غار که نقشههایی از بخش داخلی هزارتو میسازد، آزار داد تا با او برای یافتن مادرش سفر کند. گاگانبر به عنوان یک «نشانگر» خطرناک ترین اما جذاب ترین حرفه را دارد. یک قدم خارج از مستعمره در حال حاضر یک منطقه خطرناک در نظر گرفته می شود و با مواجهه با یک موجود اسرارآمیز بزرگ که در غار کمین کرده است، شانس بقا به پنج درصد کاهش می یابد. از آنجایی که کاوش در دنیای ناشناخته یک تجارت خطرناک است، نقشه ای که آنها در اختیار دارند ارزشمند است و می توان آن را با قیمت بالایی فروخت. با این حال، آیا قیمت برای کنجکاوی شما بالاتر است؟ حقیقت بی رحمانه ای که بین آنها پنهان شده است چه می تواند باشد؟ در پایان آزمون چه چیزی در انتظار شماست؟ در این داستان سفر بین یک پدر و یک دختر، ماجراجویی با عشق خانوادگی احاطه شده است. (منبع: MAL News)