هیروتو سووا بیست و شش ساله، همسرش ناهو و دوستان دبیرستانی قدیمیشان (تاکاکو چینو، آزوسا موراساکا و ساکو هاگیتا) در تپه کوبو جمع میشوند تا شکوفههای گیلاس را با هم تماشا کنند. با غروب خورشید، آنها کاکرو ناروسه، دوست خود را که 10 سال پیش درگذشت، به یاد می آورند. برای سوگواری او تصمیم می گیرند از خانه قدیمی کاکرو دیدن کنند، جایی که راز مرگ او را از مادربزرگشان شنیدند.
از پشیمانی، سووا و دوستانش تصمیم می گیرند برای آسودگی وجدان خود، نامه ای برای خود 16 ساله خود در گذشته بنویسند. سووا، 16 ساله، این فرصت را دارد که با دانشی که در مورد آینده خود در نامه آموخته، آینده را تغییر دهد. چه تصمیماتی خواهید گرفت؟ در این آینده جدید چه اتفاقی می افتد؟