در حالی که ها یون از یک باران ناگهانی پناه می گیرد، با کسی برخورد می کند که او را همکلاسی خود می شناسد. او به او سلام می کند، اما با رفتاری سرد مواجه می شود و پاسخ های کوتاه او دیگر تلاش های او برای گفتگو با او را متوقف می کند. وقتی سایه بان روی هایون می شکند، او زیر چتر پسر می پوشد و به طور تصادفی او را در آغوش می گیرد. ها یون که خجالت زده و همچنان ناراحت است، در حالی که پسر سوار اتوبوسش می شود، عذرخواهی می کند.
خوشبختانه، زمانی که دوست دانشگاهی ها یون، یئو رئوم، هر دو را به شام دعوت می کند، آن دو دوباره ملاقات می کنند. همکلاسی خود را یئون وو معرفی می کند و معلوم می شود که دوست دوران کودکی یئو رئوم است. پس از چند نوشیدنی، یکی دیگر از دوستان Yeo Reum او را همراهی می کند تا به خانه برگردد و Ha Eun و Yeon Woo را تنها می گذارد. این دو در یک لحظه صمیمی و بی کلام با هم شریک هستند. آیا این اولین مورد از بسیاری خواهد بود؟
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]