یک اتاق به هم ریخته قوطی های خالی آبجو، بطری های خالی شراب، یک لیوان نیمه خالی ویسکی... دختری با حواس پرت از جایش بلند می شود و شروع به آماده شدن می کند. صبح شما آغاز می شود تو، تنبل و سخت بیدار می شوی. شکلک این است که من از شما مراقبت می کنم. من با تو شوخی می کنم در حالی که تو گیتار می زنی و می نوشی. یک روز، در شهر، از کنار دوست دوران کودکی رد میشوی که دارد شقایقهایی را میخرد که من دوستش داشتم و به یاد آوردی که از آنها خوشم آمده بود، برای خرید آن دوید. دوست دوران کودکی شقایق را با دقت نشان می دهد. یک روز، سال ها پس از مرگ من، صدایی در کمد می شنوید. باز شده، باغ من را درست روبروی خود می بینی. احساسات سرشار از من و تو. همانطور که با خاطرات از اتاق خارج می شوید، تصویری از شقایق که در اتاق جدید خود نقاشی کرده اید نشان داده می شود. (منبع: جشنواره فیلم انسی)