با آرام شدن موقت جنگ و بازسازی ادو، گینتوکی شینپاچی را می یابد که هنوز از بازگشت خود بی خبر است، روی یک پل. با این حال، زمانی که یک دعوا به سرعت بین یوروزویا و تنشوین ناراکو در میگیرد، سوء ظن افزایش مییابد و گینتوکی را مجبور میکند تا از نزدیکترین چیزی که به او است (لباس کمری) برای پنهان کردن هویت خود استفاده کند. گینتوکی که فعلاً نجات پیدا کرده وارد دفتر یوروزویا می شود، اما بی خبر از او، شخص دیگری در آنجا منتظر است...
در همین حال، کوندو در تلاش برای بهبود روابط دیپلماتیک، زمین را ترک می کند تا با پرنسس بابلز ازدواج کند. پس از سوار شدن به کشتی مادری گوریلا آمانتو، متوجه می شود که به زبان او صحبت نمی کند. کوندو گیج شده سعی می کند با آنها چت کند، اما به طور ناخواسته حمایت آنها را جلب می کند. با این حال، شخصی که با شاهزاده خانم مرتبط است، مراسم در حال انجام را قطع می کند. آیا عروسی ادامه خواهد داشت یا کوندو به تازگی از تبدیل شدن به شاهزاده گوریل بعدی نجات یافته است؟
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]