سوراتا کاندا دانش آموز سال دوم دبیرستان است که در ساکوراسو زندگی می کند. خوابگاهی که برای دانشجویان مشکل دار در آکادمی آنها ساخته شده است. او باید هر روز را در میان افراد عجیب و غریب در خوابگاه بگذراند و قسم می خورد که بالاخره روزی از ساکوراسو فرار خواهد کرد. یک روز ماشیرو شینا، دختری زیبا و معصوم که یک نقاش مشهور جهانی نیز هست، به خوابگاه او نقل مکان می کند. سوراتا فکر می کند که باید از ماشیرو در برابر ساکنان عجیب خوابگاه محافظت کند. اما ماشیرو یک راز بسیار بزرگ هم دارد و آن این است که نمی تواند به تنهایی زندگی کند. مثلاً اگر تنها بیرون بروید، گم می شوید، اصلاً نمی توانید اتاقتان را مرتب کنید و اتاقتان همیشه پر از جمعیت است. و او حتی نمی تواند لباس زیر خود را در بیاورد، چه برسد به اینکه آن را بپوشد. پس از مدتی، ساکنان خوابگاه به نوعی سوراتا ماشیرو را "صاحب" می نامند. و به این ترتیب رابطه "ارباب و جانور" بین سوراتا، یک مرد جوان، و ماشیرو، یک دختر با استعداد آغاز می شود...؟