فضایی فراگیر که جاذبه ندارد و نورهای بی شماری از رنگ های مختلف در آن می درخشد: «جعبه حکمت». درون این جعبه دنیاها و تایم لاین های زیادی وجود دارد که با دشمنانی به نام «ویروس» مبارزه می کردند. پاکسازی جهان های مسموم شده توسط ویروس ها ضروری است. این وظیفه، کار این دختر است. با این حال، یک روز دوال و دوروتی وجود یک ویروس جدید را احساس می کنند. وقتی به محل رسیدند، به یک دختر مبتلا به ویروس حمله می کرد. آن دختر کیست، از کجا می آید و کجا می خواهد برود؟ بالاخره وقتی دختر چشمانش را باز می کند اسمش را می گوید: رمو. و فقط یک جمله را زمزمه می کند... "باید به سرزمین گل ها برگردم..."