زمانی که کاخ اپانگ دو هزار سال پیش سوخت، اجداد مکتب طبیعت گرا از اینکه کین شیهوانگ کنفوسیوس ها را تحقیر کرده و کتاب ها را سوزانده، ابراز تاسف کردند و به او گفتند که "اگر به دنیا آموزش ندهی، همه استعدادها خواهند مرد." آنها هدر خواهند رفت." پس از مرگ اشراف و اشراف، او شروع به جذب روح آنها کرد. برای اطمینان از اینکه توانایی هایش به نسل های آینده منتقل می شود، قلم چینی را ساخت. دو هزار سال بعد، یک دانش آموز عادی به نام لو ژونگ شیا به طور تصادفی یک قلم چینی که پس از مرگ لیبای باقی مانده بود به دست آورد و از آن زمان تا کنون قدرت های فوق العاده ای را در اختیار دارد که توسط روح براش ارائه شده بود، اما روزهای خوب دیری نپایید، زیرا سایر نیروها تحت تأثیر شدید آثار لیبای جذب شدند. لو ژونگ شیا در خطر بود. لو ژونگ شیا خود را وقف یافتن راهی برای پس گرفتن مقاله خود کرد تا از درگیری جلوگیری کند، اما همیشه با موانع زیادی روبرو بود. در عوض، او با "هفت لرد مسئول شهر" پیوند محکمی برقرار کرد...