بونگی قبلاً رویاهای بزرگی در زندگی داشت، اما اکنون چاق، تنبل، بیکار و دوست داشتنی شده است. در دنیای واقعی بسیاری از مردم با او عصبانی هستند، او هرگز دوست دختر نداشته است و در نیمه شب با عکس هایی از اینترنت در مورد او خواب می بیند.
زندگی او مضحک است، اما او تنها یک راه برای فرار دارد: بازی های آنلاین. این بازی به همه چیز او تبدیل شد تا جایی که در آن تخصص داشت. بعد از یک شب طولانی بازی، وقتی از خواب بیدار می شود، می بیند که تبدیل به یک زن شده است! زنی شبیه همان که با عکس های اینترنتی اش عشق بازی می کرد! گیج و با عجله در اینترنت به دنبال راه حلی می گردد، وقتی در اتاق گفتگو با دختری به نام سائی می آشنا می شود که به او کمک می کند و هامیت اوضاع را پیچیده می کند و وقتی تصمیم می گیرد از سانگ بپرسد همه چیز عجیب تر می شود. وو قلدر مدرسه ای که برادر صائمی در آستانه انتقام گرفتن از اوست.